یه روز خوب
امروز صبح که از خواب پا شدیم صبحانه خوردیم و نهار درست کردیم و به طرف جوپار حرکت کردیم اولین مهمونهامون دایی علی بودن که با خاله مهکامه و کیان به خونه ما اومدن با خاله مهکامه یه پلاستیک برداشتیم و رفتیم روی تپه برف بازی و سر خوردن و بعد از اون خاله اشرف و خاله نجمه و اسما خانم اومدن و نهار خوردیم و همگی رفتیم ردی تپه برف بازی و ازبس از روی تپه با پلاستیک پایین اومدیم و هادی که راننده پلاستیک بود و هم پشت سرش مینشستن و سر میخوردن پایین از خستگی و سرما دیگه همه دور شومینه جمع شده بودیم زهرا سادات رو که نگو کلی برف بازی کرد و با همه روی پلاستیک مینشست و سر میخورد پایین و کلی خوشحالی میکرد عصر هم که همه رفتن و ما هم به طرف کرمان حرکت...
نویسنده :
مامان حمیده
22:07